در این نوشتار از دلایلی مبنی بر این واقعیت برایتان می گوییم که افراد خودشیفته در کار موفق تر هستند. پس با همراه شوید!
در این مطلب استاد روانشناسی کسب و کار دانشگاه لندن، توماس چامورو- پرموزیک به بررسی افراد خودشیفته و دلیل برتری آنها و اینکه چرا افراد خودشیفته در کار موفق تر هستند پرداخته است. او در این مقاله از تحقیقات معتبر در حوزه رفتار سازمانی استفاده کرده تا ریشههای قدرتطلبی افراد را مشخص سازد.
روبرت هیر (Robert Hare) در سخنرانی معروف خود (شکارچیان میان ما) ( Predators among us) گفت: «همه افراد دارای اختلالات فکری و روانی در زندان محبوس نیستند – بلکه برخی از آنها در اتاق هیات مدیره قرار دارند.».
افراد خودشیفته در کار موفق تر هستند :
اختلالات فکری و روانی (سایکوپت) یکی از سه مولفه تاریک خصیصههای رفتاری بوده و دو مورد دیگر خودشیفتگی و ماکیاولگرایی (قدرت طلبی) است. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که برخلاف خصیصههای شخصیتی بالینی، این نوع ویژگیها در میان افراد توزیع نرمال دارد. برای مثال شما میتوانید میانگینی کمتر، متوسط و یا بیشتری از تابع نرمال را داشته باشید. به عبارت دیگر، اگر نمره شما بالا باشد به این معنا نیست که مشکلی در زندگی شخصی و یا کاری دارید. با وجود تاثیرات ضداجتماعی این سه گانه تاریک رفتار، تحقیقات اخیر دامنه وسیعی از مزایای مربوط با کار راهه (مسیر حرفه ای) برای افراد دارای این ویژگیهای شخصیتی را نشان میدهد.
افرادی که دچار برخی ویژگیهای اختلالات فکری و روانی (جامعه ستیزی) هستند، معمولا نسبت به متوسط افراد جامعه بیصداقتی و خودپسندی و بیرحمی بیشتری نشان میدهند.
ماکیاولیسم نیز خصیصهای است که با دستکاری ارتباطات میان فردی، حیله، ظلم و تغییر ناگهانی رفتار، ارتباط بیشتری دارد. افرادی که در این ویژگی نمره بیشتری میگیرند، از لحاظ اخلاقی ضعیف بوده و این گفته آنها «نتیجه، ابزار رسیدن به آن را توجیه میکند» این ضعف اخلاقی را تایید میکنند. همچنین در همین زمینه اصطلاح دیگر آنها «پیشروی بدون از میان برداشتن (اطرافیان) دشوار به نظر میرسد» نیز تایید دیگری بر این مسئله است.
خود شیفتگی نیز با حس غیر واقعی بزرگ بینی و توهم- گاهی بیاطمینان و بیثبات – و نیز حس خود-ارزشمندی، حس غرور با بروز رفتار بیملاحظه با دیگران ارتباط دارد. با توجه به واژه و افسانه نارسیس، افراد خودشیفته زیادهروی زیادی دارند. به طوری که علاقه بیش از حد به خود باعث میشود تا توجه به دیگران برای آنها دشوار به نظر برسد. افراد خودشیفته معمولا جذابیت دارند و ویژگی کاریزما جنبه اجتماعی مطلوب این خصیصه است، سیلویو برلوسکونی (Silvio Berlusconi)، جیم جونز (James Jones) و استیو جابز (Steve Jobs) شخصیتهایی هستند که این ویژگی را دارند.
در مطالعه اخیر که در یکی از دانشکدههای مدیریت و در آلمان انجام شده، خودشیفتگی به صورت مثبت با درآمد رابطه دارد، در حالی که ماکیاولیسم به صورت مستقیم با سطح رهبری و رضایت شغلی ارتباط مثبت دارد. این روابط حتی با کنترل کردن متغیرهای جمعیتشناختی، سابقه شغلی، اندازه سازمان و میزان ساعت کار همچنان معنادار هستند.
پیش از این مطالعه طولی تاثیرگذاری که طی ۱۵ سال زمان انجام شده بود، نشان داد که افراد با خصیصههای اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) و خودشیفتگی به جایگاه بالای رده سازمانی میرسند و درآمد مالی بالایی دارند. همراستا با این یافتهها، با توجه به برخی پیشبینیها، نرخ پایه سطوح بالینی مربوط به اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) در میان افراد هیات مدیره شرکتها سه برابر بیشتر از کل جامعه بوده است.این یافته همچنین با مفهوم اولیه اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) در میان افراد تجاری(Businessman) همسو است. هروی کلک لی (Hervey Clekley) اذعان دارد که افراد تجاری دارای ویژگی اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی)، به صورتی کوشا و ساعی فعالیت میکنند، به نحوی که فراتر از حالت طبیعی به نظر میرسد.
اما چرا این افراد در میدان پیروز میشوند؟
به صورت مشخص جنبه روشنی در کنار جنبه تاریک آنها وجود دارد. طبق یافته تحقیقی که به بررسی هم پوشانی ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی پرداخته است، برون گرایی، پذیرش تجربههای جدید، کنجکاوی و عزت نفس به طور کلی در افرادی با ویژگی سه گانه منفی شخصیتی بیشتر مشاهده میشود. علاوه بر این، نقاط سه گانه تاریک خصیصهها، افزایش رقابتپذیری را در پی دارد، حتی اگر برای همکاری و رفتارهای انساندوستانه در محیط کار مانع ایجاد کند. این نکته مشخص میکند که چرا افرادی با این ویژگیهای شخصیتی، اغلب بازیگران بزرگی میشوند و به اهداف کوتاه مدت پلید خود دست پیدا میکنند. هنوز نیز بسیار اهمیت دارد که بدانیم همه این افراد به ازای از هم پاشیدن گروه، به اهداف خود میرسند.
با وجود این که عنصر قابل تطبیقی در این سه نقطه تاریک وجود دارد که نشان میدهد چرا این افراد بد اغلب برنده هستند، اما موفقیت آنها در ازای پرداخت قیمتی است که سازمان تاوان آن را میدهد. در اصطلاح تکامل یافته، سه نقطه تاریک شخصیت ماهیت سواری گرفتن مجانی از دیگران را تشکیل میدهند. و در محیطی آلوده و کثیف – در فضای سیاسی- این شخصیتهای منفور رشد پیدا میکنند.
ماکیاولیسم، خودشیفتگی و اختلالات فکری و روانی
جای شگفتی نیست که تعدادی از مطالعات این سه نقطه تلاقی تاریک را به قلدرطلبی ارتباط دادهاند. علاوه بر این، مطالعات فراتحلیلی نشان دادهاند که ارتباط معناداری بین این نقاط تاریک و رفتارهای غیر سازنده و مخرب در کار (دزدی، غیبت، خروج از خدمت، خراب کاری و…) وجود دارد. در یکی از بررسیهای اثرگذار در میان همه مطالعات انجام شده بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۱، ماکیاولیسم، خودشیفتگی و اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) با همه رفتارهای مخرب کار ارتباط مثبتی داشته و با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط ضعیفی دارد. همچنین ماکیاولیسم و اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) با عملکرد شغلی رابطه منفی دارند (به دلیل تضاد با موفقیت در حرفه).
افراد خودشیفته در کار موفق تر هستند
همانطور که این مطالعات مشخص کردهاند همه مواردی مانند «ترفند پانزی (عملیات کلاه برداری)، تقلب اینترنتی، اختلاس، معاملات نهانی و مخفی، فساد و شرارت» میتواند به این سه نقطه تلاقی تاریک شخصیت نسبت داده شود. میانهروی بهترین ویژگی رفتاری در هر چیزی است. برای مثال، مطالعات نشان داده که سطح متوسط – نسبتا کمتر از ماکیاولیسم پیشبینیکننده خوبی از رفتار شهروندی سازمانی است؛ زیرا افراد قدرت طلب درایت سیاسی و مهارت در شبکهسازی دارند و از سطح مدیریت بالایی برای افراد برخوردارند. در مطالعات دیگری که به رهبری نظامی پرداخته، بهترین رهبران مشخصه بارزی از خود شیفتگی را نشان دادند، در حالی که نقاط تاریک شخصیت را مهار میکنند. آنها در «من برتر» و «عزت نفس» درجه بالایی دارند، اما در مدیریت تاثیر سطح پایینی نشان دادند.
شاید افراد فکر کنند که گرایش به این نقاط تاریک به مثابه استفاده بیش از حد از نقاط قوت است که سازگار و محرک موفقیتهای کوتاه مدت هستند، اما به مشکلاتی در بلند مدت منجر میشوند، به ویژه اگر کسی از آنها آگاه باشد. در واقع، این قسمتهای تاریک، دارایی سمی شخصیت ما محسوب میشوند. شما میتوانید آنها را به سلاح حرفه خودتان مجهز کنید، اما در کل با افزایش برنده شدن شما، گروه بازنده میشود. علاوه بر این، وقتی هدف اصلی اطمینان حاصل کردن از این است که بهتر از رقبا عمل کند، در نتیجه به مزیت کلی برای کاهش نقاط تاریک ویژگیهای شخصیتی رهبران تبدیل میشود. شخصیت یکی از محرکهای مهم هر حرفه محسوب میشود، اما خصیصههای تاریک بیشتر در سطح فردی کارایی دارند تا گروهی.
امیواریم این نوشتار در درک دلایل اینکه چرا افراد خودشیفته در کار موفق تر هستند به شما کمک کرده باشد.
منبع :
بازده
باعضویت در کانال تورنتوگرام مطالب ما را سریعتر مطالعه نمایید. برای عضویت اینجا کلیک کنید.