ما اغلب با خودمان فکر میکنیم که چرا آدم های بدجنس پیشرفت میکنند؟ پژوهشی در این زمینه انجام شده است که چرا خصوصیتهایی که ما از آنها متنفر هستیم میتواند دیگران را به موفقیت برساند. با ما همراه باشید.
بیل راسل، یکی از بازیکنهای مشهور بسکتبال، روزی گفت: “تمرکز و استقامت (چِقِرمِگی) روانی، حاشیههایی امن برای پیروزی هستند.” وی این جمله را در مورد ورزش تخصصیاش بیان کرد، ولی این بینش برای طبیعت انسانی نیز قابل اجرا است.
مثلث تاریک آدم های بدجنس
به تازگی پژوهشی در این مورد بهعمل آمده است که آیا استقامت روانی میتواند این مسئله را توضیح میدهد که چرا آدم های بدجنس و دسیسهچین در زندگی حرفهایشان به برتری میرسند – و آیا عوامل ژنتیکی نیز میتوانند در این میان نقش داشته باشند. از لحاظ فنی، گفته میشود چنین آدمهایی حالتی از یک “مثلث تاریک” از خود بروز میدهند؛ مثلث تاریک یک پیکرهی شخصیتی است که از سه خصوصیت خودشیفتگی، روانپلیدی (سایکوپتی)، و ماکیاولیسم (مانند حیله و دورویی) تشکیل شده است.
با اینکه به این سه خصوصیت با نگاهی منفی نگریسته میشود، ولی پژوهشی که پیش از این صورت گرفت نشان داده است، به کار انداختن این سه خصوصیت باعث رشد و صعود میشود. مایکل انلی و همکاراناش از دانشگاه وسترن اُنتاریو در تلاش برای رسیدن به درک بهتر از این مسئله که چرا روشهای منفورِ این مثلث تاریک آدم های بدجنس ممکن است به صورت بالقوه قابل تطبیق باشند، به بررسی رابطهی میان این پیکرهی شخصیتی و استقامت روانی پرداختند که آن را به عنوان یک خصوصیت محوری در قابلیت بازیابی و انعطافپذیری انسان باز شناختهاند.
استقامت روانی
استقامت روانی شامل سختکوشی، انگیزه، تمرکز، انعطافپذیری و اشتیاق برای چالش میشود.دستاندرکارانِ این پژوهش استقامت روانی را به چهار بخش تقسیم کردند – کنترل، تعهد، چالش، و اعتماد به نفس. همانگونه که پیشتر گفته شد، پژوهش پیشین به این نتیجه رسیده بود که خصوصیات مربوط به مثلث تاریک – و استقامت روانی – در محل کار باعث ایجاد مزیتهایی نظیر تحقق اهداف و دستیابی به موفقیت شخصی در رقابتها میشوند.
حتی گرایشهای خودشیفتگی مانند مجاهدت برای رسیدن به هدف، گیرایی (کاریزما)، و جاهطلبی زیاد میتوانند در رسیدن به سعادت حرفهای مورد استفاده قرار گیرند. به طور مشابه، ارتباطی مثبت بین ماکیاولیسم و درآمد مردان تحصیلکرده یافت شده است که نشان میدهد این خصوصیت ممکن است در تضمین بقای موقعیت کارمندان ارشد موثر باشد. به علاوه، در مطالعاتی بر روی سازمانهای فروشمحور، افرادِ دارای میزان بالای ماکیاولیسم در محیطهای کاریِ بدون ساختار محکم که به آنها اجازه میدهد آزادانه دیگران را به تسلط ارادهشان درآورند، از همه موفقتر هستند.
به طور کلی، شواهد نشان میدهند چنین افرادی در موقعیتهای کاریِ پرفشار و پرتکاپو، با خونسردی، آرامش، و اعتماد به نفس میتوانند بر دیگران برتری یابند. انلی و گروهاش در کنار رابطهی میان مثلث تاریک و استقامت روانی، به احتمال تاثیر ژنتیک بر این رابطه نیز علاقهمند شدند.
صحت این اطلاعات را میتوان از طریق مقایسهی واکنشهای دوقلوهای همسان (مونوزاگوتیک) و دوقلوهای غیرهمسان (دیزاگوتیک) در مورد یک خصوصیت خاص ثابت نمود. اگر ویژگیهای محیطی بین دوقلوهای همسان و غیرهمسان یکسان باشند، در این صورت تنها حالت افتراق آنها میتواند ناشی از ژنهایشان باشد: دوقلوهای همسان در ۱۰۰ درصد ژنوتیپشان مشترک هستند، در حالیکه دوقلوهای غیرهمسان تنها در ۵۰ درصد آن اشتراک دارند.
اگر ژنتیک در رشد یک خصوصیت خاص نقشی برجستهتر ایفا کند، پس دوقلوهای همسان نسبت به دوقلوهای غیرهمسان باید واکنشهایی یکسانتر به یک خصوصیت نشان دهند. پژوهش پیشین این نکته را آشکار کرده بود که تفاوتهای افراد در هر یک از خصوصیتهای مربوط به مثلث تاریک تحت تاثیر شدید عوامل ژنتیکی قرار دارد، در حالیکه هم ژنتیک و هم عوامل محیطی غیرمشترک تفاوتهای فردی را در استقامت روانی توجیه میکنند.
پژوهشگران به منظور آزمودن ارتباط بین استقامت روانی و مثلث تاریک، طی یک نظرسنجی از شرکتکنندگان خواستند چهار پرسشنامهی را به صورت گزارش شخصی در مورد خصوصیتهای مورد بحث – خودشیفتگی؛ روانپلیدی؛ ماکیاولیسم؛ و استقامت روانی – کامل کنند. نمونهی نهایی از ۲۱۰ جفت دوقلوی همجنس تشکیل شد – ۱۵۲ جفت همسان که ۱۲۸ جفتشان زن بودند، و ۵۲ جفت همجنس غیرهمسان که ۵۳ جفتشان را زنان تشکیل میدادند.
خودشیفتگی
طبق انتظار، خودشیفتگی با همهی عوامل استقامت روانی، همبستگی مثبت نشان داد. ولی بر خلاف انتظار، هر دو خصوصیت روانپلیدی و ماکیاولیسم با بیشتر عوامل استقامت روانی همبستگی منفی نشان دادند. تفسیری از این نتایج از جانب پژوهشگران این بود که در میان خصوصیات مربوط به مثلث تاریک، خودشیفتگی “از لحاظ کیفی منحصربهفرد است” و بر این اساس، همزمان متضمن رفتارهای اجتماعی مثبت و منفی است.
نقش عوامل ژنتیکی در این رابطه تا حدودی به اثبات رسید. طبق فرضیه و همگام با پژوهش پیشین، میان دو خصوصیت مربوط به مثلث تاریک، یعنی روانپلیدی و ماکیاولیسم تاثیرات ژنتیکی یافت شد. به علاوه، پیوند میان روانپلیدی و استقامت روانی به شکل کامل توسط عوامل ژنتیکی رایج توضیح داده شد.
هرچند، با اینکه پیشبینی میشد میان خودشیفتگی و استقامت روان رابطهی ژنتیکی محکمی وجود داشته باشد، تحلیل اطلاعاتْ ارتباط برجستهای را میان خودشیفتگی و تنها یکی از عوامل استقامت روانی، یعنی چالشپذیری نشان داد.
انلی و گروهاش به محدودیتهای این پژوهش اذعان و به ملاحظات معمول در پژوهشهای علمی اشاره کردند. همزمان، پژوهش آنها زمینهی جذابی را برای تحقیقهای بیشتر فراهم آورد، و کمک کرد به درک بهتری از این مسئله برسیم که ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده است و تبدیل به سرخوردگی روزانهشان شده است: چرا آدم های بدجنس پیشرفت میکنند؟
منبع : بازده
باعضویت در کانال تورنتوگرام مطالب ما را سریعتر مطالعه نمایید. برای عضویت اینجا کلیک کنید.