دستکم در چند سال گذشته هر زمان که روند معاملات بازار سرمایه منفی شده، از نرخ بالای سود بانکی در کنار سایر ریسکها و ابهامات به عنوان یکی از دلایل عدم رونق بورس یاد شده است تا اینکه سرانجام با چراغ سبز شورای پول و اعتبار و البته با این استدلال که چون نرخ تورم در کشور کم شده، سود سپردههای بانکی در چند نوبت کاهش یافت و تازگیها نیز از 18 به 15درصد نزول کرده است.
با این حال این خبر و اتفاق هم تاکنون نتوانسته حال و احوال بازار سرمایه را حتی بهصورت موقت تغییر دهد و بورس و سهامدارانش به خبر کاهش نرخ سود بانکی بیاعتنا بودند. اما چرایی عدم اعتنا و تاثیرپذیری بازار سرمایه و معاملهگران از کاهش نرخ سود بانکی را باید در چند علت جستوجو و بررسی کرد. نخست آنکه نرخ سود سپردههای بانکی با هدف مهاجرت نقدینگی به بازار سرمایه کاهش نیافته، بنابراین نباید منتظر اثرپذیری معاملات بورس از این اتفاق بود؛ چراکه ظاهرا کاهش سود سپردهها در جهت کنترل سایر بازارها بوده است.
علت دوم اینکه، هر چند نرخ سود بانکی و تسهیلات مشارکتی کاهش یافته است، با این حال سایر بازار ازجمله سکه، ارز، خودرو، مسکن و نیز بازار سرمایه در حال حاضر در شرایطی نیستند که بازدهی دستکم بالای نرخ کنونی سود بانکی را نصیب سرمایهگذاران کنند؛ بنابراین کاهش 3درصدی سود بانکی هم پاداش ریسک حضور در بورس نیست تا موجب شود پول از بانکها به سمت بازار سرمایه سرازیر شود و بهنظر میرسد این رخداد محرک مناسبی برای خروج نقدینگی از بانکها نباشد.
همچنین عامل دیگری که در زمینه بیاعتنایی بازار سرمایه به کاهش نرخ سود بانکی از آن میتوان یاد کرد این است که علاوه بر اینکه بازار سهام باید بازدهی بیشتری را نسبت به بانکها نصیب سرمایهگذاران کند تا نقدینگی به سمت بورس روانه شود، در حال حاضر نرخ تسهیلات اعطایی به بنگاهها به میزانی نیست که بر سودآوری شرکتها تاثیر مثبتی داشته باشد تا بهتبع آن موجب رشد قیمت سهام در بورس شود. بهعلاوه اینکه در حال حاضر نرخ بالای تسهیلات بانکی یکی از مهمترین مشکلات تولیدکنندگان است که هم موجب غیررقابتی شدن فضای تولید در کشور شده و هم تعطیلی برخی واحدهای تولیدی را در پی داشته است.
اما شاید عامل دیگر عدم اثرپذیری بورس از کاهش نرخ سپردههای بانکی را باید در تعیین آن بهصورت دستوری جستوجو کرد و از طرفی دیگر تا زمانی که موسسات مالی و اعتباری در بازار با نرخهای متفاوت و بالایی جذب سپرده و نقدینگی میکنند، قاعدتا بورس و بازار سهام نمیتواند بهعنوان گزینهیی جدی برای سرریز نقدینگی از بانکها به سمت بازار سرمایه مطرح باشد.
همچنین در حال حاضر اوراق مشارکتی که نرخ سودهای تضمینی بالا دارند، بهعنوان گزینهیی دیگر برای جذب نقدینگی بانکها مطرح هستند که موجب بیاعتنایی کلیت بورس به کاهش نرخ سود بانکی شده و ازسوی دیگر برخی کارشناسان بر این باورند که از حدود یکسالونیم گذشته که بر لزوم کاهش نرخ سود بانکی تاکید شده، با طولانی شدن انتظارها برای تحقق این آرزو، هماکنون حساسیت برای اثرپذیری بورس از کاهش نرخ سود سپردهها کاهش یافته است.
در مجموع باید گفت هر چند تنها ریسک متوجه این روزهای بازار سرمایه و سهامداران موضوع کاهش نرخ سود بانکی با هدف سرازیر شدن نقدینگی از بانکها به بورس و نیز پایین آمدن نرخ تسهیلات اعطایی با هدف افزایش سودآوری بنگاهها نیست، اما اگر بورس بازدهی بیشتری را نسبت به سایر بازارها بهویژه بانکها نصیب سرمایهگذاران کند، بدون شک بخش قابلتوجهی از نقدینگی پارک شده در بانکها با هدف کسب سود بیشتر روانه بازار سرمایه خواهد شد. همچنین این عامل در کنار کاهش نرخ تسهیلات اعطایی به بنگاهها که بر سودآوری شرکتها و نیز افزایش قیمت سهام آنها در بورس اثرگذار است، میتواند نویدبخش روزهای خوش بورسی در آینده باشد؛ البته به شرطی که تسهیلات اعطایی در کمترین زمان ممکن و بدون هیچ مانعی به دست صاحبان صنایع و بنگاهها و نیز بخش خصوصی واقعی برسد.
منبع: اقتصادآنلاین