چه در ایران، استرالیا، انگلستان، یا آمریکا باشیم فقط ۲۴ ساعت برای کار کردن داریم. موفقیت از چیزی حاصل میشود که در این ساعات انجام میدهیم. هیچکارآفرینی نمیتواند مانع غروب خورشید شود یا یک ساعت را به روز اضافه کند، ولی استراتژیهایی هستند که به بیشینهسازی عادات و بهرهوری کار کمک میکنند.
۱. قانون پارکینسون
کارل نورث پارکینسون دریافت که “اگر شما تا آخرین دقیقه منتظر بمانید، فقط یک دقیقه طول میکشد تا کار انجام شود.” همهی ما قانون پارکینسون را تجربه کردهایم. ما در یک ماه تلاش میکنیم پروژهای را به اتمام برسانیم، ولی به طور معجزهآسا و جادویی در هفتهی آخر به انجام میرسد، یا خانه هفتهها است که به هم ریخته است، سپس در عرض چند ساعت برای میهمانی که از راه خواهد رسید مرتب و بیعیب و نقص میشود.
قانون پارکینسون اهرم بزرگی برای کارایی و بهرهوری به دست میدهد: مقرر کردن ضربالاجل کوتاهتر برای یک کار، یا تعجیل در برگزاری یک جلسه مثالهایی از این دست هستند. لازم است نقاط زمانی و لحظات مناسب و شیرین را برای شتاب بخشیدن و فشار آوردن به بهرهوری پیدا کنید. چون کار عجلهای میتواند دستورالعملی برای کار بیملاحظه و بیمسئولیت باشد.
۲. یک وظیفهای
موردپژوهیهای بسیار تند و انتقادآمیزی علیه چندوظیفهای داریم. یک مطالعه نشان داد حتی آدمهایی که در حال صحبت کردن با تلفن همراه راه میروند به کرات تنه به تنه با مردم برخورد میکنند و چون حواسشان پرت است اغلب به اطراف خود توجه ندارند مثلا یک دلقک را که یک تکچرخه را میراند نمیبینند.
با این وجود، گفتن این حرف به یک کارآفرین که “چندوظیفهای نباش” مثل این است که به یک کودک معتاد به شکلات بگویید شکلات نخورد. ولی حقیقت دارد، چند وظیفهای نام بیمسمایی برای اصطلاح بهتر “قطع و وصل وظایف” یا “تعویق خلاقیت” است. ما شعبدهباز یا جادوگر نیستیم که آنقدر زیاد این طرف و آن طرف ظاهر و غیب شویم. در نهایت مساله به جایی میرسد که پروژههای ناتمام بسیاری روی دستمان میماند، و خودمان را به قطعات بسیار باریک پخش کردهایم. یک گفتآورد خوب در مورد این چندکارگی و قطعه قطعه کردن از الکساندر گراهام بل است. وی میگوید: “همهی فکرتان را روی کار در دست متمرکز کنید، اشعههای خورشید آتش نمیزنند مگر این که در یک جا متمرکز شوند”.
۳. کار کردن با ریتم شبانهروز
سلولهای عصبی در مغزهای ما ریتمهای شبانهروزی ما را کنترل میکنند، که بر چرخهی خواب و بیداری، ترشح هورمونها، عواطف، و سطوح انرژی ما تاثیر میگذارند. عمل و کار مستمر و ثابت خارج از ریتمهای شبانهروزی (مثل خلبانهای بینالمللی) خستگی و کوفتگی مفرط ایجاد میکند.
کارایی وبهرهوری بستگی به همزمانی کارهای مشخص با این زمانهای حداکثری زیستشناختی دارد. دکتر استیوکی میگوید کارهای تحلیلی در دو ساعت بعد از بیداری به بهترین نحو انجام میشوند، و آن زمانی است که صبح دمای بدن باعث میشود جریان خون به مغز افزایش یابد. به نظر پروفسور مارایک وایه”وقتی پس از ناهار فرایند هضم، شیرهی انرژی ما را میمکد هوشیاری به یک باره افت میکند. این عدم مشغلهی تحلیلی بهترین زمان برای نواندیشی و خلاقیت است.”
ورزش، کارایی وبهرهوری را افزایش میدهد. دکترجرارد کندی معتقد است اکثر رکوردهای المپیک در اواخر عصر (در مقایسه با زمانهای دیگر) شکسته شدهاند. قدرت عضلات، ظرفیت ششها، هماهنگی چشم و دست، و انعطافپذیری مشترک اعضای بدن، بین ساعت ۴ و ۶ بعدازظهر در اوج قرار دارند. سه نقطهی حساس برای بیشینهسازی تلاشهای شما عبارتاند از: (۱) محدودهی زمانی تحلیلی صبح، (۲) محدودهی زمانی خلاقیت پس از ناهار، و (۳) محدودهی زمانی فیزیکی بعدازظهر.
۴. پزهای قدرتمند
اگر حقیقت نداشت، بیتردید فکر کردن به این که تغییر خودنمایی و پز شما بر بهرهوریتان تاثیر میگذارد مضحک بود. سخنرانی پروفسور ایمی کادگی در همایش تد اثبات میکند واکنشهای روانتنی و عصبشناختی باعث خودنمایی و پز ما میشوند. گرفتن یک پز بسیار قدرتمند باعث افزایش تستوسترون (اعتماد، ابراز وجود، انرژی) و کاهش کورتیزول (فشار استرس) میشود. یک شخص سینه سپر کرده بر اثر اعتماد به نفس و تستوسترون بسیار بهرهورتر از شخص استرسزدهی درمانده از کورتیزول است.
مغز ما برای واکنش به فیزیولوژیهای معین سیمکشی شده است. یک لبخند زورکی هم میتواند اندروفین ترشح کند. بیرون کشیدن خودتان از افت و خمودی ژستی به معنی بیرون کشیدن خودتان از افت فیزیکی است.
۵. ۵۷ دقیقه روشن، ۱۷ دقیقه خاموش
فشار کارافرینی به عدم استراحت میانجامد.
مطالعات اخیر نشان میدهند فقط یکی از ۵ کارمند وقت استراحت ناهاری دارد، به رغم اینکه وقت ناهاری از مزایای شناختی روشنی برای رفع خستگی ذهنمان برخوردار است.
بنابراین نرخ کامل کار / استراحت چیست؟ اپلیکیشن دسکتایم نقش برادر بزرگ (در قلعهی حیوانات جورج اورول) را با پایش استفادهی کارمندان از رایانه بازی میکند. آنها دریافتند ۱۰ درصد بهرهورترین کارگران ۵۷ دقیقه سخت کار میکنند، سپس به یک استراحت ۱۷ دقیقهای نیاز دارند. این قاعده نیز تا حدودی توسط دانشمندان تایید شده است، آنان به ریتم طبیعی اندازه و ظرفیت تمرکز توجه اشاره کردهاند. مغز ما تا ۹۰ دقیقه میتواند تمرکز کند، سپس تقریبا به ۲۰ دقیقه استراحت نیاز دارد. استراحتهای استراتژیک برابر با کار کارا هستند.
۶. قاعدهی ۲ دقیقه
دیوید آلم در کتابش “انجام بهتر کارها” توضیح میدهد که بهرهورترین آدمها در دریچههای زمانی کوچک که فقط در طول روز باز هستند سرمایه و پول جمع میکنند. داشتن مجموعهای از وظایف دو دقیقهای در دست هروقت که دریچهها باز هستند بهرهوری را افزایش خواهد داد. پاکسازی جعبهی ایمیلهای دریافتی، چک کردن پستهای صوتی، تصویب یک درخواست، همه در یک جدول خلاصهی زمانی، ماهیچههای کارایی را میسازند و اجازه میدهند وظایف بزرگتر آغاز شود.
دلیل عمدهی تعویق یا تاخیر کارها در بیشاندیشی به گام بعدی نهفته است. آلن میگوید زمان کمتری برای انجام کنش یا کار وقت لازم است تا زمانی برای اندیشیدن به آن.
۷. سیال بودن
در مورد ورزشکاران به آن “در زمین قرار داشتن” یا “تمرکز کامل” گفته میشود، یعنی جایی که شما آنقدر تمرکز دارید که هیچ چیز حواستان را پرت نمیکند. حالتی است که همهی ما با تدبیر از آن استفاده میکنیم: نویسندگان، موسیقیدانان، و کارافرینان.
پژوهش میهالی سیکزنت میهالی که بر این حالات سیال تمرکز دارد حاکی است عملکرد با یافتن موازنهی بین چالش و مهارت بهینه میشود
اگر یک وظیفه بسیار چالشبرانگیز و فراتر از مهارت ما باشد، ما مضطرب و ناامید میشویم، برعکس اگر چالش به اندازهی کافی نباشد خسته و ملول میشویم.
خودتان را تا میتوانید کش دهید، ولی مراقب باشید از همگسیخته نشوید. وقتی تمرکز کامل داریم بهترین کارایی وبهرهوری را داریم.
۸. مهندسی معکوس
مهندسی معکوس که عموما در مورد ماشینهای صنعتی و نرمافزارهای رایانهای کاربرد دارد همچنین میتواند برای حوزهها، محصولات، و راهبرهای متفاوت کاربرد داشته باشد.
مهندسی معکوس، اجزایی را تجزیه و تحلیل میکند که یک کلیت واحد را تشکیل میدهند. کارایی وبهرهوری نه تنها به دیدن ارتباط بین اجزاء و بخشها مربوط میشود بلکه به توانایی کار روی جنبههای آن بدون نظم و ترتیب و در قالب اجزاء ارتباط دارد. تیم فریس میگوید تسلط و چیرگی سریع وی بر رقص تانگو به واسطهی ساختارشکنی و تجزیهی این رقص و یادگیری نقش رقصندهی زن در کنار رقصندهی مرد بوده است.
زبانشناسان حرفهای به طریقی مشابه عمل میکنند، زبان را به قطعات میشکنند و نگاهی تیزبینانه به مشترکترین ساختارهای دستوری میاندازند.
۹. پیشرفت معتبر
یک هشدار خوب از اریک رانر چنین است: “اگر محصول اشتباهی را واقعا با کارایی وبهرهوری بسازیم مثل این است که ماشینمان را روی سنگلاخ برانیم و از مصرف جالب بنزین در هر کیلومتر لاف بزنیم.”
جریان مشابهی از اندازهی ریسک/ بازده در تامین مالی موسوم به نسبت شارپ، و “کمینهی محصول متغیر” در دنیای فناوری وجود دارد. این استراتژی مربوط به محاسبه شدن و هوشیاری در کوششها با انعطافپذیری، به جای فرایند و هدف ثابت است.
یک مورد جالب عبارت از نوبنیاد نیک سوئینمارن به نام زاپوس است. او ایدهاش را بدون باد کردن وجه نقد و فقط با رفتن به یک فروشگاه کفش، گرفتن عکس و ارسال آنها روی اینترنت عملی و معتبر کرد. وقتی تقاضاهای فروش رسید، او رفت و کفشها را خرید. او نیازی به مرکز اصلی کار نداشت، فقط به لیاقت نیاز داشت.
۱۰. سهگانهی قدرت اراده
کلی مک گوتنگال پروفسور دانشگاه استنفورد میگوید کلید هدفگذاری شناخت سه قدرت اراده است: (۱) من قدرت اراده خواهم داشت، (۲) من قدرت اراده نخواهم داشت، و (۳) من قدرت اراده میخواهم.
من “قدرت اراده خواهم داشت” مقاومت در برابر وسوسه است، مثل “نه” گفتن به رسانههای اجتماعی.
من “قدرت اراده نخواهم داشت” انتخاب یک رفتار جایگزین است. فرستادن یک ایمیل اجتماعی ولی شبکهای.
من “قدرت اراده میخواهم” به شما یادآوری میکند چرا، هدف شما، باید شغل، کسب و کار و سود شما را توسعه و گسترش دهد.
قدرت اراده مثل یک عضله است. وقتی که ما در رسیدن به اهداف شکست میخوریم به خاطر این است که فقط روی من ” قدرت اراده نخواهم داشت” متکی هستیم، ولی با این قدرت فقط میتوانیم به دفعات قبل از اینکه درهم بشکنیم “نه” بگوییم. با این وجود با پشتیبانی و استفاده از هر جنبهی قدرت اراده، احتمال موفقیت سه برابر خواهد شد. مقاومت کن، جایگزین کن، به خاطر بسپار.
باعضویت در کانال تورنتوگرام مطالب ما را سریعتر مطالعه نمایید. برای عضویت اینجا کلیک کنید.