اگر از آدمها بپرسید"چهچیزی شرکتهای فوقالعاده را میسازد"، جوابهای کاملا متنوعی خواهیدگرفت. اگر جزیی از یک شرکت فوقالعاده باشید، این چیزی است که توضیح آن سخت، اما تشخیص آن آسان است. من این فرصت را داشتم که با عدهای از برترین رهبران کسبوکار دنیا گفتوگو و کار کنم تا بفهمم چگونه سازمانشان را اداره میکنند و متوجه چند نکته شدم که میخواهم اینجا به اشتراک بگذارم.
خیلی خوب است که بدانیم سازمانهایی مانند گلسدور و موسسهی گریت پِلیِس تو ورک(بهترین جا برای کار کردن) بر چه اساس به سازمانها امتیاز میدهند و رتبهی"بهترین" محل کار یا محل کار "فوقالعاده" را به آنها میدهند. با این حال، سازمانهای زیادی وجود دارند که در این فهرست نیستند و باز هم برای کار کردن، فوقالعاده هستند. شرکتهای حقیقتا فوقالعاده از مزیت آیندهنگری بهرهمند هستند. اما چگونه میتوانید بفهمید آیا برای یک شرکت حقیقتا فوقالعاده کار میکنید یا نه. در این نوشتار ۵ نشانه آمدهاست که باید به آنها توجه کنید.
۱. مدیران، مربی هستند
در شرکتهای فوقالعاده مدیران، به جای اینکه رییس و مجری باشند، مانند مربی و مرشد عمل میکنند. در چنین سازمانهایی، نقش مدیر فقط این است که موانع را از سر راه یک کارمند بردارد تا بتواند موفق شود و رشد کند. برعکس سازمانهای سنتی، که مدیران در بالای هرم مینشینند و اعمال قدرت میکنند، در سازمانهای حقیقتا فوقالعاده مدیران پایین مینشینند و به افرادشان کمک میکنند خودشان را بالا بکشند. یکی از سازمانهایی که به خوبی این کار را انجام میدهد، بریویمیلر است. باب چاپمن، مدیرعامل این سازمان، به ساختن یک سازمان حقیقتا انسانی معتقد است، که در آن مدیراجرایی و تیم مدیریت ۱۰۰ درصد روی بهبود زندگی کارمندان و حمایت از آنها به هر نحو ممکن تمرکز دارند. من در واقع یک مصاحبهی دو بخشی با باب داشتم. اگر مدیران سازمان شما مانند مربی عمل میکنند، این نشانهای است که شاید برای یک سازمان حقیقتا فوقالعاده کار میکنید.
۲. پذیرش ضعف قدرت محسوب میشود نه عیب
در یک سازمان معمولی پذیرش ضعف، یک عیب اساسی تلقی میشود که دیگران میتوانند از آن سواستفاده کنند. شما هرگز دوست ندارید اعتراف کنید چیزی را نمیدانید، نمیتوانید کاری را انجام دهید، یا برای موضوعی نیاز به کمک دارید، چون شخصی سست و احمق قلمداد خواهیدشد. اغلب اوقات تشویق میشوید زندگی شخصیتان را در خانه رها کنید و تمام مدت خودتان را در "حالت کسبوکار" نشان دهید. انگار از کارمندان میخواهیم شخصیتی چندگانه داشتهباشند. در خانه یک نوع رفتار و در محل کار رفتار دیگری داشتهباشند، که این واقعا یک بیماری روانی است. سازمانهای فوقالعاده پذیرش ضعف را با آغوش باز میپذیرند و آن را تشویق میکنند. این کارمندان و مدیران را قادر میسازد همان کسی باشند که حقیقتا هستند. پیتر استو مدیرعامل شرکت تنجرین(اینگدیرکت کانادای سابق) است و یکی از معدود مدیران اجرایی در دنیا(و یک نهاد مالی) است که وقتی اشتباه میکند میتواند اعتراف کند، و وقتی خوشحال یا ناراحت است این را نشان میدهد، و از صحبت دربارهی زندگی خصوصیاش ابایی ندارد. رفتار او در خانه و محل کار تفاوتی ندارد و در نتیجه، کارمندان میتوانند به او نزدیک شوند و هرچیزی را با او درمیان بگذارند. اگر سازمانتان به شما اجازه میدهد خودتان باشید، این نشانهای است که شاید برای یک سازمان حقیقتا فوقالعاده کار میکنید.
۳. شفافیت قاعدهی همیشگی است و یک استثنا نیست
در بیشتر سازمانها شما بر اساس" نیازتان" به اطلاعات دسترسی پیدا میکنید. آنها که در بالای سازمان مینشینند اطلاعات را کنترل میکنند، و سایرین وقتی واقعا ضرورت دارد بخشی از آن را دریافت میکنند. این برقراری ارتباط، همکاری، و از همه مهمتر اعتماد کردن را دشوار میسازد. این رویکرد یادآور کار کردن در یک سازمان فوقمحرمانهی دولتی است که درز ذرهای اطلاعات به قیمت از دست دادن شغلتان تمام خواهدشد. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است ما دقیقا به رویکردی خلاف این نیاز داریم. ما بیشتر به کارمندانی احتیاج داریم که به همهی اطلاعاتی که نیاز دارند و میخواهند، دسترسی داشتهباشند. بنیانگذار شرکت اسپایسورکس همهچیز را برای کارمندان فراهم و قابل دسترسی میکند(مگر اینکه منع قانونی داشتهباشد). این شامل هرچیزی میشود، از تعداد فروش و معرفی سرمایهگذار گرفته تا پیشبینیهای کسبوکار و شرایط کلی بازاری که روی کسبوکار تاثیرگذار است. در واقع، اسکات تمام جلسات "فوقمحرمانه" را با درهای باز برگزار میکند. همچنین دورههایی را برگزار میکند که نام آن "تکهای پیتزا با اسکات" است. او در این دورهها برای همهی کارمندان پیتزا سفارش میدهد و به آنها فرصت میدهد هر سوالی که میخواهند بپرسند. این سوالها میتواند هر چیزی باشد، "از چرا بچه نداری؟" تا "ما در جراید خواندهایم درآمد تبلیغات در حال رکود است، آیا باید برای شغلمان نگران باشیم؟" اگر سازمانتان به شفافیت اعتقاد دارد و به آن عمل میکند، نشانهی آن است که برای یک شرکت حقیقتا فوقالعاده کار میکنید.
۴. سرمایهگذاری روی تجربهی کارمند
ایدهی تجربهی کارمند عبارت است از ساختن سازمانی که در آن آدمها واقعا بخواهند خودشان را نشان دهند، نه سازمانی که در آن نیاز داشتهباشند خودشان را نشان دهند. یک پندار بزرگ که درحالحاضر به سازمانها آسیب میزند، این است که این سازمانها همیشه میپندارند آدمها نیاز دارند خودشان را در کار نشان دهند. این یعنی تمرکز کار روی کارایی است، یعنی باید ضرورتهایی را که برای انجام کار لازم است داشتهباشید. امروزه، تمرکز کار روی چیزهایی فراتر از کارایی است. تمرکز کار روی ساختن تجربه است و این برای سازمانهایی که میخواهند برترین استعدادها را جذب و حفظ کنند حیاتی است. تجربهسازی شامل محیطهای فیزیکی، فرهنگی، و فنی است که یک سازمان را میسازد. سازمانهایی مانند ماریوت، ویرپول، ایربیانبی، سیسکو، و سازمانهای دیگر، همه روی ساختن تجربههایی شگفتانگیز برای کارمندان تمرکز دارند. اگر در سازمانی کار میکنید که به طراحی تجربه برای کارمندان اهمیت میدهد، این نشانهای مهم است که در یک سازمان حقیقتا فوقالعاده کار میکنید.
۵. شرکت بیشتر مانند یک آزمایشگاه و کمتر مانند یک کارخانه عمل میکند.
کارخانهها در یک زمینه فوقالعاده هستند- حفظ وضعیت فعلی، و میتوانند به بهترین نحو همهچیز را مانند همیشه حفظ کنند و در عین حال روی بهبود راندمان و بهرهوری تمرکز کنند. کارخانهها خیلی خطی و ایستا هستند، و تمرکز خیلی کمی روی نوآوری، جذب، سلامتی کارکنان، و چیزهایی از این قبیل دارند. برای همین است که روباتها برای کارخانهها فوقالعاده هستند. در کارخانه یک کار بارها و بارها تکرار میشود و در عین حال تمام مدت استانداردهای یکسانی حفظ میشود. بیشتر سازمانهای ما در سراسر دنیا اینگونه ساخته شدهاند، و این مدل فکر کردن درباره کار منسوخ شدهاست. سازمانهای فوقالعاده مانند آزمایشگاه هستند. آزمایشگاهی که در آن کارمندان میتوانند ایدههایشان را محک بزنند، آزمایش کنند، شکست بخورند، ریسک کنند و چیزهای جدید یاد بگیرند. ادوب نمونهای فوقالعاده برای این نوع سازمان است. در ادوب هر کارمند میتواند یک دورهی آموزش نوآوری را بگذراند که طی آن به یک کارت اعتباری ۱۰۰۰ دلاری دسترسی دارد. هزینهی این کارت از قبل پرداخت شدهاست. کارمندان میتوانند از آن برای ساختن نمونهی اولیهی ایده یا تصورشان استفاده کنند. بعد از آن، فرصت دریافت بودجهی بیشتر نیز وجود دارد. اگر سازمانتان بیشتر مانند یک آزمایشگاه، و کمتر مانند یک کارخانه عمل میکند، به احتمال زیاد برای یک سازمان حقیقتا فوقالعاده کار میکنید.
اینها مضمونهای رایجی است که بر اساس مشاهدات من در سازمانهای سراسر دنیا، فارغ از بزرگی، موقعیت جغرافیایی، یا صنعتی که در آن هستند، مشترک است. آیا شما برای یک سازمان حقیقتا فوقالعاده کار میکنید؟ از کجا میدانید؟
منبع: بازده