روزهای مدرسه اغلب روزهایی هستند که وقتی برمیگردیم و به آنها نگاه میکنیم حس نوستالژی شیرینی در ما ایجاد میکنند، اما احتمالا چند مهارت زندگی خیلی مهم هست که آنجا نیاموختهاید.
در واقع، بعضی از بهترین درسها را از اشتباه کردن و تلاش دوباره میآموزیم. مناسبسازی یادگیری برای دانشآموزان موضوع پژوهشی است که به دنبال این است تا یادگیری خارج از مدرسه را در آموزشهای علمی کلاس درس بگنجاند. استفاده از مثالهایی که در زندگی واقعی رخ میدهند به دانشآموزان کمک میکند ببینند زندگی خارج از مدرسه جای خوبی برای یادگیری است. این اهمیت ویژهای دارد چون بیشتر ما وقت بسیار زیادی را خارج از مدرسه صرف یادگیری میکنیم.
ما در تمام عمر مشغول یادگیری هستیم و در هنگام اینکه به زندگی روزمره میپردازیم مهارتهای جدید را درونی میکنیم. هر روز، وقتی به آن فکر میکنید، اطلاعات جدیدی را بهدست میآورید که قبلا نداشتید. در روزهای بعدی که خارج از مدرسه سپری میکنید، این ۷ مهارت مهم زندگی را که از زمان ترک مدرسه آموختهاید، جشن بگیرید.
۱. در مدرسه نیاموختهاید در لحظهی کنونی زندگی کنید
روزهای مدرسهتان طرحریزی شدهبودند. یک زنگ آغاز، کلاسهای زمانبندی شده، آزمونهای زمانبندی شده، زنگ تفریح، و وقت نهار داشتید و پایان روزتان کاملا برنامهریزیشده بود. یکی از سختترین درسها این است که بیاموزید روی چیزی که قرار است از راه برسد یا چیزی که گذشتهاست تمرکز نکنید، بلکه روی چیزی تمرکز کنید که همین حالا دارد رخ میدهد.
وقتی مدرسه را ترک میکنیم، دشوار است که دوباره یاد بگیریم سرعت تمرکز ذهن را کم کنیم تا اجازه بدهیم موج لحظهی کنونی ما را فرا بربگیرد. قبل از آغاز مدرسه، آزاد هستیم که بدویم، هر وقت که میخواهیم بخوابیم، و هر وقت که میخواهیم بنوشیم و بخوریم(تا زمانی که کسی باشد که آن را برایمان فراهم کند). در مدرسه محدودیتهای زمانی آموزش دادهشد، و سپس شما سعی کردید دوباره آن محدودیتها را فراموش کنید.
۲. در مدرسه نیاموختهاید چگونه نه بگویید
بیشتر زندگی شما در مدرسه در نوجوانیتان به اطاعت از معلم مقتدرتان گذشتهاست. به ندرت پیش میآید که در مدرسه درمورد موضوعی حق انتخاب داشتهباشید. آنها به شما میگویند کجا بنشینید، چه چیزی بخوانید، چهوقت بخورید و چهوقت به خانه بروید. شما نمیتوانید به هیچیک از اینها نه بگویید و مگر اینکه بخواهید بابت آن تنبیه شوید.
به عنوان یک بزرگسال یاد گرفتید صدایتان را آزاد کنید و به چیزی که نمیخواهید نه بگویید. بعضی از ما هنوز داریم یاد میگیریم که این قدرت را داریم و چگونه باید از آن استفاده کنیم. اگر یک فرد بلهگو باشید از نظر اجتماعی برای شخص درخواستکننده خوشایندتر است. اما یادگیری اصلاح "قدرت نه گفتن" در خودتان مهارتی است که خارج از مدرسه آموختهاید و به خوبی در خدمتتان است.
۳. در مدرسه نیاموختهاید از قلبتان پیروی کنید
قلبتان میداند چه میخواهد، اما در مدرسه رضایت و خشنودی با تاخیر آموزش دادهمیشود. شما تا زمانی که... نمیتوانید.... وقتی تمایلاتتان را نادیده میگیرید آنها همچنان وجود دارند، اما زیر بار مسئولیتها و محدودیتهای زمانی و پولی مدفونشان کردهاید. گوش کردن به قلبتان وقتی که میگوید به جای رفتن به محلکار "روز را در پارک سپری کنید" مهارتی نیست که در مدرسه بهدست بیاورید.
۴. در مدرسه نیاموختهاید چگونه هیجان را تحسین کنید
هیجانات شما با بازخورد مهمی که از احساستان نسبت به آدمها، اقدامها و حرفها به شما میدهند، تجربهتان را از دنیا افزایش میدهند. در مدرسه بیشتر احتمال دارد که آموخته باشید گریه نکنید و به جای پریدن و حمله کردن خشم یا ناامیدیتان را مهار کنید.
البته، به عنوان یک بزرگسال، یاد گرفتهاید که سرکوب کردن هیجانات فقط بعدها به مشکلات دیگر منجر میشود. استفاده از هیجاناتتان به عنوان سرنخی برای تصمیمگیری براساس چیزی که احساسات شدیدی نسبت به آنها داریم مهارتی است که به عنوان یک بزرگسال مجبور بودهاید بیاموزید.
۵. در مدرسه نیاموختهاید چگونه به خودتان اتکا کنید
در مدرسه آدمهای زیادی بودهاند که میتوانستید از آنها کمک بگیرید، اما مهارتی که فراموش کردهاند به شما بیاموزند این است که وقتی والدین یا معلمها نیستند که کمکتان کنند چگونه خودتان از پس کارها بر بیابید. چگونه هنگام بیماری از خودتان مراقبت کنید، خودتان را سرگرم کنید، پول درآورید و آن را مدیریت کنید.
۶. در مدرسه نیاموختهاید چگونه مخالفت کنید
دانشی که در مدرسه آموختهاید فضای کمی برای مخالفت با ایدهها و نظرات باقی گذاشتهاست. شاید فرصتی برای استدلال در یک بحث یا بعدها در سالهای دانشگاه فرصتی برای اظهار نظر وجود داشتهاست. اما در مدرسه به احتمال زیاد نیاموختهاید چگونه بهطور مستقل فکر کنید یا برای نظر خودتان در مقابل دیدگاههای مخالف استدلال بیاورید. هنر مخالفت محترمانه چیزی است که خارج از مدرسه آموختهاید.
پژوهشگران اکنون در حال بررسی روش معلمهایی هستند که تمایل دارند برای کنترل رفتار دانشآموز از تنبیه قاطعانه در کلاس استفاده کنند. رویکرد تنبیه قاطعانه بر پایهی نیاز معلمان به کنترل قرار دارد، اما حامی نیازهای دانشآموز، بهویژه برای تحصیل در یک جامعهی دموکراتیک، نیست.
۷. در مدرسه نیاموختهاید چگونه عشق رمانتیک داشتهباشید و آن را حفظ کنید
زندگی عشقی قطعا حوزهای است که بیشتر آدمها مجبور هستند با اشتباه کردن بیاموزند، و یقینا در مدرسه چیزی دربارهی عشق نیاموختهاید. شاید به عنوان یک کودک یا نوجوان دوست دختر یا پسر داشتهاید، اما یاد گرفتن چگونگی شاد نگهداشتن یک شریک عشقی با تمرکز روی نیازهای او، برقراری ارتباط، مصالحه و زنده نگهداشتن شور و شوق چیزی است که مجبور بودهاید خودتان بیاموزید.
منبع: بازده