ما در اغلب اوقات زندگیمان، اجازه نمیدهیم زندگی یا تمرکزمان روال طبیعی را طی کند و تغییر داشتهباشد. ما اغلب سعی میکنیم به جای اینکه بر اساس شرایط فعلی زندگی کنیم، شرایط زندگی را خودمان وضع کنیم. ما سعی میکنیم محیطمان را عوض کنیم در حالی که باید طور دیگری باشد.
یا اجازه میدهیم شرایطمان به قدری ما را تغییر دهد که قابل وصف نیست. یافتن این توازن مستلزم هوشیاری مداوم است. در ادامه ۹ تذکر ساده آمدهاست که بهرهوری و شادی زندگیتان را حفظ کنید.
۱.حسرتهای قدیمی
مهم است که گذشته را به یاد بیاورید، اما هرچیزی بیشتر از یک تجدید خاطرهی ساده میتواند خطرناک باشد. اشتباهها پیش میآیند، و برای بهترین آدمها هم پیش میآیند. آنچه معرف شخصیت یک فرد است انتخابهای او در شرایطی است که خارج از کنترلاش است.
فکرتان را درگیر ‘آنچه میتوانست باشد’ یا بدتر از آن ‘آنچه باید میشد’ نکنید. هر چیزی که تصور میکنید میتوانست یک گزینهی ممکن باشد، توهمی است که از ترس، تمایل، و ضمیرتان قوت گرفتهاست. شما این تصورات را اینجا، در زمان کنونی دارید، و دارند روی شما تاثیر میگذارند، چرا برای خودتان یک دشمن دیگر خلق میکنید؟
۲.بهانهها
ضمیر ما زندگی را از آنچه هست پیچیدهتر میکند. انتخابهای ما برای اعمالمان کاملا واضح و روشن است، یا یک وظیفه را به انجام رساندهاید یا به انجام نرساندهاید. هر تعداد دلیل که برای انجام ندادن یک کار داشتهباشید، این واقعیت را تغییر نمیدهد که آن کار انجام نشدهاست. میتوانید انتخاب کنید که دوباره سعی کنید یا وقت و انرژیتان را با بهانهتراشی تلف کنید.
۳.آنچه ندارید
جامعه ما را تحت فشار میگذارد تا از منافع مادی تبعیت کنیم، و غرور و عواطفمان تحت تاثیر قرار میدهد تا این فشار را تشدید کند. بعضی از منافع حاصل از کالاهای مادی حتی معقول و منطقی نیست.
‘اگر من یک ماشین خوب و جدید داشتم، میتوانستم زن رویاهایم را بهدست بیاورم’، این فقط یک فکر دیوانهکننده است. ماشین از شما فرد بهتری نمیسازد(هرچند صاحبان تویوتا پریوس با آن مخالفت خواهندکرد)، ماشین نمیتواند یک رابطهی عاشقانه بسازد، یا شما را به نحوی ماندگار و مولد شاد کند.
ما رشد معنوی را به اشیایی خارجی گره میزنیم، چون تنبل یا ترسو هستیم. نمیخواهیم برای تحقق رویاهایمان تلاش کنیم، برای همین به دنبال این هستیم که حفظ ظاهر کنیم. ما گاهی از رشد میترسیم چون به معنی تغییر اساسی است و حتی اگر در یک چرخهی جهنمی درجا بزنیم، این چرخهای است که با آن آشنا هستیم.
۴.نیاز به احساس امنیت و راحتی
نیاز به حس امنیت همیشگی و نپذیرفتن رنج، چه معنوی چه روانی یا فیزیکی من را گیج میکند. منطقهی امن شما جایی است که واقعیت را انکار میکنید و توهم را تقویت میکنید. در خانهتان هم ممکن است یک آتشسوزی رخ بدهد یا یک سارق خطرناک در کمینتان باشد. در میان دوستانتان این احتمال وجود دارد که حرفهای ناگوار بشنوید. در هر اوضاعی، عناصری هستند که از کنترل ما خارج هستند و میتوانند به ما آسیب بزنند.
۵.شکست
وقتی به اهدافمان نمیرسیم، آن را شکست میپنداریم. اما محتوای عاطفی این کلمه سنگینتر از آنچه باید، است. وقتی نمیتوانیم بر یک مانع غلبه کنیم خودمان را به خاطر آن ملامت میکنیم، و ارزش خودمان پایین میآوریم تا زمانی که ‘عملکردمان را بهتر کنیم’. شما فقط زمانی شکست میخورید که بگویید شکست خوردهاید. کسی که چارچوب موفقیتتان را تعیین میکند خودتان هستید. میتوانید آن را آنقدر بزرگ بگیرید که بتوانید در آن جا بگیرید.
من در کلاس صخرهنوردی دیدم که آدمها تمام مدت سقوط میکنند(نگران نباشید طنابهایی وجود دارد و نکات ایمنی رعایت میشود). بعضی آدمها ناامید میشدند و این ورزش را کنار میگذاشتند. دیگران از صخرهها یا از خودشان عصبانی و ناراحت میشدند. بعضی دیگر به آن میخندیدند، به دیوار برمیگشتند و دوباره سعی میکردند. آدمهایی که به قله میرسند موفق محسوب میشوند، مهم نیست که در این راه سقوط کردهاند یا عصبانی شدهاند.
۶.روابط سمی یا نارضایتبخش
دوستانی که انتخاب میکنیم بازتاب دقیق شخصیت ما به عنوان یک فرد هستند. آنها آدمهایی هستند که میتوانند ما را تشویق کنند بهتر عمل کنیم یا ما را درگیر الگوهای نامولد کنند.
۷.همیشه تحسین شدن
شادترین آدمها کسانی هستند که میتوانند ضمیرشان را کنار بگذارند و برای نفع جامعه تلاش کنند. فردی که شخصیتاش به خوبی شکل گرفتهاست که برای دریافت تحسین یا پاداش کارهای خوب انجام نمیدهد. این برای آنها فقط انجام وظیفه است. آنها برای اینکه احساس خوب بودن یا اعتبار بکنند به ساختارهای پاداش بیرونی اتکا نمیکنند. وقتی شما میمیرید، هر آنچه فقط برای نفع خودتان انجام دادهاید با شما میمیرد. اما هر چیزی را که در زندگیتان بهتر کردهاید باقی میماند تا تاثیر مثبتی روی دیگران داشتهباشد.
۸.قضاوتها
قضاوتها به سرعت و به آسانی، بدون نیاز به انگیزش، در ما شکل میگیرند. به یاد داشتهباشید تصویری که شما میبینید یک برداشت کاملا شخصی و متوهم از فردی است که او را قضاوت میکنید. آدمها نسخهای از خودشان را به نمایش میگذارند که آن را میپسندند، تا تزلزلها و نقصها را پنهان کنند. برای قضاوت آدمها، ظاهرشان مد نظر قرار دهید اما عقل سلیمتان را فراموش نکنید.
۹.نتیجهی نهایی
زندگی یک سفر است، و وسیلهای که انتخاب میکنیم به اندازهی هدف مهم است. بین واقعیتهای پیش رو و آدمهای اطرافتان گیر نکنید. یادتان باشد نفس بکشید! گاهی سخت است که همزمان هم به افق چشم بدوزید و هم جلوی پایتان را ببینید. شما راه زندگیتان را مشخص میکنید، پس فقط توقف کنید، اوضاع را بررسی کنید و وقتی آماده بودید ادامه دهید.
منبع: بازده