در صنایع خلاق، سرقت ایده همیشه اتفاق میافتد. وقتی شما صاحب ایدهای تازه و هیجانانگیز هستید که توجهات را به سمت خود جلب میکند، این واقعیت اجتناب ناپذیر است که افرادی هستند که به دنبال دزدیدن فکر شما و سواستفاده از موفقیتتان هستند. و این موضوع، ناراحت کننده است.
تقلید بسیار آزاردهنده است و برای یک فرد تازهکار که در میان انبوه تقلیدکنندگان، به دنبال شناساندن کار خود به دیگران است، شرایط را سختتر میکند.
وقتی با موقعیتی مشابه مواجه میشوید (که اگر به اندازه کافی معروف باشید حتماً مواجه خواهید شد) میتوانید به این توصیه عمل کنید که همه چیز را نادیده بگیرید و به راه خود ادامه بدهید؛ اما زمانی که احساس میکنید فریب خوردهاید، این توصیه هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. این مسأله، مشکلی متداول است که چند راهحل نامتعارف برای آن وجود دارد، که درادامه با هم در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.
۱- بگذارید آنها سقوط کنند.
اگر در وهله اول ایده شما چندان خوب نباشد، به زودی با توجه به بازخوردی که رقیبتان دریافت خواهد کرد به این موضوع پی خواهید برد. آنها تلاش میکنند تایید مشتریان و یا طرفداران خود را به دست بیاورند. اما به زودی برای ارائهی این ایدهی بد، صراحتاً مورد انتقاد قرار خواهند گرفت و اگر بدشانستر باشند، دیگران درعموم به این موضوع نیز اشاره خواهند کرد که آنها ایده اصلی را از شما دزدیدهاند (البته اگر ایده، بد باشد این مورد به نفع شما نخواهد بود).
اگر ایدهتان برای دزد ایده، کاربردی نداشت، خواهید دانست که این بار چگونه بهتر عمل کنید. میتوانید کار خود را بهبود ببخشید و از اشتباهاتی که آنها مرتکب شدهاند اجتناب کنید. اما اگر ایدهای که از شما دزدیدهاند به خوبی جواب داد، میتوانید باز هم بهتر عمل کنید و حتی ایدهای بهتر برای ارائه آماده کنید و با اجرای آن هیچ شکی در این زمینه باقی نگذارید که چه کسی طراح بهتری است.
۲- آنها را شکست دهید!
سرقت یک ایده آسان است اما توسعه یک ایده که بتواند واقعا مشکلی را حل کند، کار سختی است. هنگامیکه از سوی یک فرد سطح پایین مورد سرقت قرار میگیرید، احساس بدی پیدا خواهید کرد. او با چه جراتی فکر کرده که میتواند نبوغ شما را کپی کند؟ آیا نمیدانسته که سخت کار کردهاید تا توانستهاید به راهحلی خوب برسید و آن را توسعه دهید و درنهایت تحسین مخاطبان خود را به دست بیاورید؟
برای شکست دادن و انتقام گرفتن میتوانید هزار بار از کسی که ایدهتان را دزدیده بهتر باشید. اگر واقعاً خود را به کار و ایدهتان متعهد میدانید، به خود، مشتریان و مخاطبانتان مدیون هستید که پیشرفت کنید و فراتر از چیزی باشید که حتی به ذهن بقیه خطور میکند.
۳-شما معمار هستید.
اینکه کسی “ایده” شما را دزدیده به این معنا نیست که میداند با آن چه کند و یا اینکه میداند اصلا چطور به این ایده رسیدهاید. شما معمار ایده خود هستید، نه مقلد آن. این یعنی باید توانایی خلق ایدههای تازه را داشته باشید؛ حتی ایدههایی بهتر. بنابراین لازم نیست نگران چیزی باشید.
اگر طرحی برای تولید ایدهای جدید ندارید، باید بدانید که با مشکلی کاملا متفاوت و اساسیتر از سرقت ایدههایتان مواجه هستید. پیشنهاد میکنم به عقب برگردید و راههای تازهای برای رسیدن به تفکر خلاقانه پیدا کنید و فهرستی از ایدههای خود تهیه کنید تا در صورت لزوم بتوانید بهترین آنها را انتخاب کنید.
۴-دفعهی بعدی ساکت بمانید!
وقتی در حال صحبت با افراد دیگر هستید هیچگاه متوجه نخواهید شد که آنها تصمیم دارند ایده شما را بدزدند و پشت سرتان (یا حتی درست در مقابلتان) اعتبار آن را به نام خود ثبت کنند. اینکه در مورد ایدههای خود پیش از به انجام رساندن آنها سکوت کنید، نه تنها از سرقت این ایدهها جلوگیری میکند، بلکه در واقع به شما کمک میکند که حتماً آنها را عملی کنید.
نکتهی دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد، بحث روانشناسی مربوط به صحبت کردن در مورد ایدههای خود با دیگران است. علاوه بر موضوع سرقت، مسأله خطرناکتری هم وجود دارد که اثبات میکند بیش از اندازه حرف زدن، تا چه حد بد است. و آن مساله این است که احتمال انجام یک کار، با حرف زدن درباره آن کاهش مییابد.
هرچه بیشتر در مورد یک ایده صحبت کنید، از امکان به اتمام رساندن آن کاسته خواهد شد؛ چرا که مغز شما صحبت کردن را به عنوان این نشانه میبیند که در حال حاضر کارتان را انجام دادهاید. بنابراین، حرفهای شما به منزلهی سیگنالی تلقی میشود که میگوید مشکلی نیست اگر در کار سستتر عمل کنید یا کار دیگری را در اولویت قرار دهید. درنهایت ایده درخشان شما گوشهای بیاستفاده به فراموشی سپرده خواهد شد.
منبع: پونیشا