وقتی دربارهی خونآشامها صحبت میکنیم، منظورمان موجوداتی نیستند که فیلمها به تصویر میکشند. دربارهی معنی لغوی مکندگان خون صحبت نمیکنیم. ما از اصطلاح 'خونآشام' برای اطلاق به تغذیهکنندهای ناخواسته استفاده میکنیم که در تمام سطوح وجودمان، جسمانی، هیجانی، روانی، و احساسی، در انرژی نیروبخش زندگیمان جا خوش میکنند.
تغذیهی یک انرژیآشام از فرد دیگر به عنوان حملهی روانی نیز دستهبندی شدهاست، هرچند حملهی روانی میتواند بیشتر از تغذیهی یک انرژیاشام فلاکتبار باشد. این گرفتن انرژی میتواند وضعیتی به شدت پیچیده باشد.
انرژیآشامهای فیزیکی و غیرفیزیکی
انرژیآشامهای فیزیکی انسانها هستند. بعضی آدمها بدون اینکه انرژی دیگران را بگیرند نمیتوانند به زندگیشان ادامه دهند. شاید یک اختلال عملکرد فیزیکی، هیجانی، یا روحی دارند که دارد آنها را تحلیل میبرد و بیشتر اوقات، تغذیه از انرژی دیگران عامدانه یا آگاهانه نیست.
ممکن است هر شخص یا موجودی از انرژی شما تغذیه کند- یک دوست، همکار، بچههایتان، اعضای دیگر خانواده، روابط نزدیک، یک مواجههی کوتاهمدت، جلسات/تشکیلات دیگر.
انرژیآشامهای غیرفیزیکی موجوداتی نادیدنی در قلمرو غیرفیزیکی اطراف ما هستند. آنها قصد دارند به هر نحوی انرژی ما را بدزدند و از آن استفاده کنند. آنها بهطور عمده از این طریق به بقای خود ادامه میدهند.
آنها از طریق آسیبهای فیزیکی و جنسی در کودکی/بزرگسالی، اعتیادها، صدمات، ترس بیش از حد، دورههای سرخوشی زیاد، و رویدادها، از طریق توافقهای گفتهشده/گفتهنشده در عرصههای فیزیکی و غیرفیزیکی در دورههای دیگر حیات یا همین دوره و نیز از طریق اختیار مشترک با دیگران، مسیر انرژی را به سوی خودشان منحرف میکنند.
۱. بعد از حضور یک فرد یا یک تماس تلفنی احساس میکنید انرژیتان تحلیل رفتهاست، انرژیتان تخلیه شدهاست، بهویژه بعد از اینکه فردی به جای اینکه با شما صحبت کند، متکلموحده است و اصلا به حرفهای شما گوش نمیکند.
۲. سعی میکنید خودتان را بگنجانید. وقتی مجبور میشوید خودتان را کوچکتر کنید تا در یک گروه بگنجید، در پایینترین سطح وجودیتان باشید تا دوستتان بدارند و شما را بپذیرند.
۳. با همهچیز و همهکس موافق هستید، فردی هستید که در سختی به سراغتان میآیند، مثل پادری، فردی هستید که همه آن را زیر پا میگذارند، کاری را انجام میدهید که دیگران میخواهند حتی وقتی خودتان نمیخواهید. و بعد از خودتان عصبانی میشوید چون میدانید بازیچه شدهاید و باز هم هیچکاری برای آن نمیکنید.
۴. نزدیکی داشتن بدون اینکه هر دو فرد واقعا عاشق هم باشند.
۵. در هر نوع نماشی شرکت کردن. این نمایشها سوءتفاهمهایی هستند که بیش از حد مهم پنداشته میشوند. این انرژی زیادی را میمکد و تحلیل میبرد.
۶. در اوضاعی که از شما سواستفاده میشود. شخصیتهای خودشیفته به تحلیل بردن و گرفتن انرژی معروف هستند. آنها میترسانند، سواستفادههای فیزیکی یا هیجانی میکنند، تحقیر میکنند، و گیج میکنند. برای اینکه خودتان را از خودشیفتهای که انرژیتان را تحلیل میبرد خلاص کنید ممکن است به کمک زیاد و قدرت قابل توجهی نیاز داشتهباشید.
۷. بت ساختن از یک شخص، یک فرد مشهور یا هر موجود فیزیکی یا غیرفیزیکی دیگر، بیرون از خودتان. انرژی و نیروی شما آزادانه و عامدانه به فردی غیر از خودتان منتقل میشود.
اشکالی ندارد چند کتاب بخوانید و برای کسب دانش بیشتر از فردی دنبالهروی کنید، اما اینکه زندگیتان را وقف فردی کنید که فکر میکنید شاید برایتان شادی به همراه داشتهباشد، ممکن است زیانآور باشد.
۸. فرد مهمی در زندگیتان میگوید بدون شما نمیتواند زندگی کند، نمیداند بدون شما چگونه زندگی کند، و یک جملهی معروف "اگر عاشق من بودی...". شاید گفتن این جمله ناشی از عشق زیاد باشد، اما ممکن است آن فرد از پیامدهای جدیتر آن آگاه نباشد.
۹. تجربهی خستگی مفرط مزمن، و با وجود نوشیدنیها/خوراکیها/مکملها/ورزشهای نشاطآوری که انجام میدهید؛ باز هم سطح انرژیتان پایین است. همچنین، وقتی دچار خستگی مفرط مزمن میشوید، ایدهی خوبی است که بررسی کنید آیا مشکل جسمانی، مانند رشد بیش از حد کاندید و فانگس(انواعی از قارچها)، وجود دارد یا خیر.
هر دوی اینها انرژی بسیار زیادی را از بین میبرند. اما اگر در رابطهای هستید که شبیه هر یک از موارد بالا است، شاید مقصر آن انرژیآشامی باشد.
منبع: بازده